از بزرگترین معایب مدل آبشاری عدم تطبیق آن با تغییر است. به دلیل ساختار خطی و متوالی این مدل شما نمیتوانید میان فازهای آن جابجایی داشته باشید، حتی اگر تغییرات ناخواسته رخ دهد.
این سفت و سختی مدل آبشاری در پذیرش تغییر گاهی اوقات بسیار دردسر ساز میشود چرا که ممکن است مشتریان و سهامداران در ابتدا شناخت کاملی از نیازهای خود نداشته باشند.
زمانی که شما یک فاز را به اتمام رساندید دیگر قادر به بازگشت به آن فاز نخواهید بود و این موضوع به خصوص در تیم های توسعه نرم افزاری بسیار آزاردهنده خواهد بود.
معایب این مدل به شرح زیر میباشد:
• ایجاد تغییرات به سادگی امکان پذیر نیست: زمانی که تیم یک فاز را به اتمام میرساند، دیگر نمیتواند به عقب بازگردد. اگر آن ها به فاز آزمایش برسند و متوجه کمبود یک ویژگی از فاز نیازها(فاز اول مدل آبشاری) شوند، بازگشت و رفع این کمبود بسیار سخت و هزینه بر خواهد بود.

•  عدم ارائه نرم افزار تا پایان فاز نهایی: پروژه باید دو و یا چهار فاز را بگذراند تا کدنویسی اصلی آغاز شود. نتیجه این میشود که سهامداران نرم افزار کاربردی را تا انتهای چرخه نمیتوانند ببینند و راجع به آن نظر دهند.

•  جمع آوری دقیق نیازها میتواند بسیار چالش برانگیز باشد: یکی از اولین فازهای مدل آبشاری صحبت با مشتریان و سهامداران و شناسایی نیازهای آنان است. اگرچه مشخص کردن دقیق نیازهای آنان در پروژه در ابتدای پروژه میتواند بسیار سخت باشد. گاهی اوقات مشتریان در ابتدای کار دقیقا نمیدانند چه چیزی میخواهند و در عوض در طول پیشرفت پروژه نیازها شناسایی میشوند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *